محل تبلیغات شما

برادر عزیزم جناب شرافت بلوچ     

      باعرض سلام جنابعالی میفرمائید من هدفی بجز از شنیدن روایت درست وقایع ندارم وباز میفرمائید شما در روایت وقایع تاریحی صداقت داشته باشید؟    بسیار خوب من با شما موافقم اگر شما هدفی بجز از شنیدن وقایع تاریحی ندارید اولا شما بفرمائید من کدام وقایع تاریخی را تخریف کردم انگشت بگذارید چرا بدون اشاره بموارد تخریف شده مرا دعوت میکنید در روایت تاریحی صداقت داشته باشم من از انتقاد وراهنمائی دوستان همیشه استقبال کرده ام چنانچه موارد ی حلاف بیان شده مرا اگاه سازند ایا در قسمت نظرات در سایت جناب رازگو کدام اظهار نظر من برای شما ایجاد سئوال نموده بفرمائید تا توضیح بدهم  ازبی انصافی شما برادرم متاسفم.                                       

   ضمنا برداشت من این است که جنابعالی اهل همان منطقه هستید که بیشتر مسئله جنایت خوانین در ان حدود اتفاق افتاده که گاه بی گاه بیشتر بوسیله افرادی مطرخ میشود که  هیچ اطلاع وارتباطی با مردم اهوران وسفید کوه فنوج نه درگذشته داشته اند ونه حالا صرفنا جهت مطرح کردن خود برای مردگان پرونده سازی میکنند تا مورد توجه و شاباش مرحبا قراربگیرند وهم بنظرم شما از مخالفین دو اتشه خوانین سابق هم بنظر نمیرسید.                            

         بهمن جهت شما را مورد خطاب قرار میدهم.

وحالا بجواب اولین سئوال تان توجه بفرمائید  که فرمودید ایا  میدانید چند نفر شگیمی بدست عیسی خان کشته شده اند بله عرض کردم پنج نفر ودر مورد سربریدن افراد میر اشرف عرض کردم سربریدنی در کار نبوده بلکه با تفنگ کشته میشوند در مورد نذرت هم من انطوریکه شنیده بودم بعرض رسانده شد .                    

حالا سئوال نوبت من است جناب شرافت توجه بفرمائید                                      

      1- ایا شما خبر دارید چند نفر از طایفه امیران ویا  باشندههای نیکشهر بتلافی قتل میرین وگل محمد دو برادر که خواهر زادگان میر سیدی ونواب شگیمی  بوده اند ودر نیکشهر بدست باشندهها کشته میشوند همان روز میر سیدی نواب بازار تمپی را محاصره ودر ان درگیری نفر از باشندهها همراه پهلوان که سرپرست طایفه  بوده کشته میشوند پهلوان پدر میرعبدالرسول است نامبرده نوه نتیجهای زیادی در نیکشهر دارند.          

    البته شرح ماجرا طولانی است  فقط به قتلها اشاره نمودم نمیشود این انتقام گیری را با انتقام گیری عیسی خان مقایسه بنمائید.                      

     2- خبر دارید هنگام عروسی نیاز خان پسر میر سیدی که میخواست او را داماد میر اشرف متسنگی بکنند  در این زمان میرنواب که با برادرش میر سیدی اختلاف پیدا کرده بودند شگیم را ترک نموده بود همراه زن بچه وارد ابادی اورنگ میشوند چون اقوام مادریش در انجا ست داشته اند  میر نواب ازجریان عروسی ورفتن میر سیدی همراه با دها نفر تفنگچی و باساز دهل  بطرف متسنگ  اطلاع  پیدا میکند نزد سیدی قاصد میفرستند که اگر برای رفتن به متسنگ از راه اورنگ عبور بکنید من صدای دهل را بشنوم یا من مرده ام یا شما که سیدی به اخطار برادرش توجهی نمیکند وراه خود را کج نمیکند وزمانیکه نواب صدای دهل را میشنود راه را بر کاروان عروسی سیدی می بندد جنگ اغاز میشود تصادفنا در همان شلیک اولی همسر مزار خان امیری که همراه سیدی بوده  و ازاقوام نزدیک اقایا ن میباشد مورد اثابت قرار میگیرد کشته میشود بهر صورت افراد سیدی با جنگ تیر اندازی خود را از مهلکه نجات میدهند وخود را بمتسنگ میرسانند برنامه عروسی بدون وقفه به انجام میرسد نواب میداند که سیدی بدون جنگ درگیری بطرف شگیم بر نخواهد گشت خود را اماده درگیری میکند ودر برگشتن میرسیدی که از خمایت اشرف وافرادش هم پشتیبانی میشود جنگ در اطراف اورنگ اغاز میشود ودر همان نخستین برخورد فرزند شجاع وقهرمان میر نواب بنام چراغ خان کشته میشود وپسر اشرف متسنگی هم بشدت مجروح میشود.   

 

خلاصه نزدیک غروب جنگ خاتمه پیدا میکند نواب نعش فرزندش را به ابادی میاورد دفن میکند ومنتظر سه روز پرس فاتحه میماند تا دست بتلافی بزند از ان طرف هم میر اشرف مخرمانه  فرزند مجروخش را به ابادی هیت قصرقند میبرد ونزد جما خان که حاکم هیت بوده میار میکند وهم  او را دوا درمان بکنند خود سریع بمتسنگ برمیگردد میداند نواب از او که همراه سیدی بوده انتقام خواهد گرفت.                                                                 بهر حال زمانیکه نواب بقصد درگیری با اشرف اماده میشود به او خبر میرسد که در ان درگیری پسر اشرف مجروح شده واو را جهت معالجه نزد جما خان برده اند نواب بجای رفتن به متسنگ خیلی سریع  خود را به ابادی هیت میرساند  ابادی را محاصره وبا ریش سفیدان انجا تماس میگیردمیگوید بروید بجما خان بگوئید بدون چون چرا قاتل مرا بمن تخویل بدهید وگرنه من بازار وابادی هیت را به اتش میکشم وتکلیف خود وشما را روشن میکنم قاصدان  پیغام را به جما خان میرسانند وی میگوید تا کنون هیچ بلوچی چنین کاری را نکرده من پناهنده مجروح خود را تخویل نمیدهم روز بعد نواب دستور سوختن ابادی وخانهای مردم را میدهد وبطرف قلعه یورش میبرند جما خان که هیچ گونه امادگی نداشته فقط تعدادانگشت شماری افراد مسلخ در قلعه حضور داشته اند پس از چند ساعت جنگ تیر اندازی جما خان متوجه اوضاع میشود ومی بیند هر لخظ افراد نواب بدروازه نزدیکتر نزدیکتر میشوند ناچار میشوند صدا میزنند  دست نگهدارید ما قاتل شما را تخویل  خواهیم داد با نا باوری مجروح را از قلعه بیرون میاورند ودم دروازه هیت پسر اشرف را نواب بقتل میرسانند وسریع به طرف اورنگ بر میگردد تا اینجا قتلها مساوی میشوند طرفین دست به اقدامی نمیزنند.                       

 

 3- ایا خبر دارید میر گل محمد پدر میر براهیم معروف هم بدست کمال خان پدر نواب سیدی کشته میشودهمان گل محمدی که سردار سعیدخان خاتم بلوچستان   پس از برقراری صلح او را غافلگیر نموده ودستگیر میکند وفرزندش میربراهیم بمحض اطلاع به اردوی سردار که در دشت سراهنگی توقف نموده بود چون هدف سردار رفتن بطرف دشت کاروان بود بهر حال میر براهیم برای نجات پدرش از اسارت بطرف چادری که سردار در ان نشسته بوده خمله میکند وکشته میشود سردار از قتل میر براهیم جوان ناراخت میشود گل محمد را ازاد میکند بنظرم نوار وسیدی شعر سردار ومیر براهیم نزد بسیاری از مردم منطقه موجود است واینک   چند بند ازشعر سردار ومیربراهیم.                                                                         ( من گرون محتی دنگی سالارا = پتپاک چوشین سوب کپیت ما را )                              ( براهیم چو نر فیلی خروشانه = دشمنان پادمال و لپاشانه )                                    (تنها گون سی مردا گلایشن = هنگت چه دست و شانها پیشن )                                حلاصه امیران گه در منطقه مکران از نظر شجاعت وبهادری معروف ومشهور بوده اند از جمله ان میر گل محمد وفرزندش وسایر امیرانی که در جنگ با سیدی نواب در نیکشهر کشته میشوند.                            

 

 4- ایا خبر دارید پنجاه در صد موفقیت دوست محمد خان در تصرف مکران همراهی موثر اقایان سیدی نواب شگیمی پسران کمال خان بوده پس برادرم شرافت جان  شگیمی این بوده بجای قتل دونفر در نیکشهر هیجده نفر را میکشند وقاتل مجروح خود را بیرخمانه  دم دروازه هیت بقتل میرسانند موارد ذکر شده نقل قولی بودند از مرحوم کدخدا مهیم خان امیری ساکن اورنگ ومزار خان امیری ساکن شگیم وشاهد ماجرا وهم ازدهها نفر دیگر از بزرگان منطقه نقل قول شده.                    

 

5-  بنظرم این رخداد دیگر شاهد گواهی لازم ندارد  مسلما خبر دارید اوایل انقلاب درگیری بین اهالی شگیم وطایفه امیری رح میدهد وپسر یوسف خان بنام نیاز نوه میر سیدی از ناحیه ران مورد اثابت گلوله قرار میگیرد وبلا فاصله تعداد 7- نفر بتلافی تیری شدن نیاز بقتل میرسند ومدتی بعد سرپرست انها هم بنام خدابخش کشته میشود یعنی بتلافی مجروح شدن نیاز هشت نفر کشته میشوند وهم اکنون صلح سازش برقرار شده ودو طایفه در کنار هم با مسالمت زندگی میکنند پس برادر من  شگیمی نیازی به وکیل دفاع ندارد شگیمی  زارع بینوای حسین ابادی ومشکاهمی نیست که انرا ردیف کرده بقتل برسانند بلکه اینرا یقین بدانید افرادی که در گذشته ودرطول تاریخ بدست خوانین در هر کجا بلوچستان  کشته شده اند همان گردن کشانی بوده اند که خود را از خوانین کمتر نمیدانسته اند ودر بسیاری از موارد انها برای کشتن خوانین پیش قدم شده اند مثل قتل اسلام خان حاکم بنت وقتل برکت خان مبارکی وقتل میر فقیر محمد مبارکی وقتل نواب خان مبارکی ودر تلافی گرفتن هم سنگ پاره سنگی درکار نبوده طرف هر چه توانسته سعی کرده ضربه بیشتری بطرف مقابل  وارد بکند.                                                                                                 

 6- جوانان اگر احساس مسئولیت میکنند دردرجه نخست باید ازطبقه بینوا ی که بدست هر کسی چه خان بوده و چه دادشاه کشته شده اند ان قتلها را محکوم ومردود بدانند یکطرفه قضاوت نمودن  بی انصافی وکینه توزی بحساب میاید                                              ضمنا همانطوریکه میدانید شگیمی بود که اول میر برکت خان پسر وجانشین رستم خان حاکم وقت اهوران  را بدون گناه صرفنا بحاطر نگهداری نواب بقتل میرسانند                          پس کشتن کمال خان پسرمیرسیدی همراه چهار نفر از بستگانش در هیچان بتلافی خونبرکت خان بوده نه بحاطر تفریح وتفرج دوستان نگران میشوند وقتی ما کشتار بیگناهان را بیان میکنیم عده ای میگوید ظلم خوانین صدها برابر ظلمی است که دادشاه انجام داده بلا فاصله کشتن شگیمی واهورانی را مطرح میکنند چون نام ونشان مقتول بیگناهی را در کارنامه خوانین پیدا نمیکنند البته نمیگویم خوانین ظلم نکرده اند ولی ظلم  نسبت  بطبقه کارگر کشاورز در حد جرم جریمه و گرفتن بیگاری ودهیک ومالیات بوده  نه قتل انها اگر راست میگویندچرا یک نمونه از قتل زارع وبیگناهی را بیان نمیکنید ونشان نمیدهید ونمیگوید بدست فلان خان در فلان ده پدر ویا پدر بزرگ فلان بیگناه کشته شده فقط اکتفا میکنند وشعار میدهند  خوانین ادم کشته اند ولی نه مقتول را معرفی میکنند ونه جا ومکانش ونه قوم قبیله اش  کس کاری وجای مکانی نداشته و ندارد تنها با تهمت واتهامات  بدون پشتوانه صرفنا جهت بدنام کردن خوانین  وتبرء دادشاه                                                                                       

    در ضمن دوستم میگوید تا ما از ظلم خوانین اشاره ای بکنیم بلا فاصله توپخانه انها بسمت قبر دادشاه نشانه میروند بله شلیک توپخانه جهت حاموش کردن توپخانه مقابل است که گاه بیگناه بدون وقفه بطرف قبرستان خوانین شلیک میشود طرف مقابل  همیشه حالت دفاعی دارد نه تهاجمی ولی چون توپخانه با دقت نشانه گیری میشود اثر بیشتری میگذارد چون ما عزیزان را دعوت میکنیم انجائیکه هدف قرار گرفته از نزدیک ببینند ولی هیچگاه نه به حسین اباد رفتند ونه بمشکاهم ونه حاضرند از اخرین محل اثابت که نعش زنی خامله را نشان میدهند تخقیق بکنند فقط حرف از قتل و کشتارهای بی نام نشانی است ومتهم کردن وپروند سازی برای مردگان صدساله انهم  بدون شاهد گواه.                                                                                               

             موفق پیروز باشید عبدالکریم بلوچ    


سلام رازگوی خوب . گرچه مدتیست با آمدن رسانه های اجتماعی مدیا سوشال  دیگه وبلاگ ها از مد افتادند . اما بخاطر ثبت و ضبط در حافظه تاریک تاریخ  رازگو کارهای بسیار زیاد و ماندگاری را انجام داده که جای تشکر دارد . هرچه گشتم مطلب ایمیل جناب عبدالکریم بلوچ خطاب به جناب شرافت را نیافتم مجبور شدم در این جا نظرم را بیان کنم . امید که مثمرثمر باشد و در صورت نقد، انستاگرام و نیز وبلاگ خویش را می گذارم تا بشنوم  و نقد آنرا بخوانم . در این ایمیل از ابتدا تا به انتها انگار بجز از شرارت شگیم حرف دیگری نبود که در جای خود هر ردیف جوابی درخور دارد چرا که اگر تفرقه و برادر کشی بلوچ نبود حاکم حکومت نمی کرد . و اصولا بلوچ از میزان اخلاص و رو راست بودنش  و اعتماد زیادش خورده  نه از گروه حاکم  . چرا که در مقابل بلعکس بوده .  فقط در یک بند می نویسم و مطلب کلی را در وبلاگم و یا جایی دیگر  منتشر میکنم . اینکه خوانین پنج نفر از جوانان شگیم  را بجرم قتل برکت خان و یا دیگر کشته ها ،  می کشند و بقتل می رسانند . جناب عبدالکریم لطفا بنویس بعد از صلح و دادن دیه و نوشتن صلح نامه و خوردن قسم قرآن و زن طلاق برای اتمام دشمنی و ادامه زندگی دوستانه و در صلح و آرامش . که به این تعهدات  پایبند نبودیم بعد از صلح با سوء استفاده از اعتمادشان آنها را کشتیم . کشتن مهم است اما چگونه کشتن از آن هم مهم تر است

دانستنی هایی در مورد مردم ژاپن

دانستنیهایی در مورد بدن انسان

نیکشهر و معضلی بنام سرقت

  ,خان ,میر ,نواب ,سیدی ,کشته ,    ,خود را ,میر سیدی ,که در ,را به ,تاریحی صداقت داشته

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Marilyn's life عشق کار تالار گفتگو برای تبادل افکار و تجربیات مراقبین فرسایش مغز(دمانس) northbelotob باکا سکای jiportajef سایت سنجش market2internet Dylan's collection vicallighrep